خانه / تعلیم و تربیت / معرفت شناسی و انواع دانش

معرفت شناسی و انواع دانش

معرفت شناسی

معرفت شناسی مطالعه دانش است. معرفت شناسان خود را با چندین کار مرتبط می دانند که می توان آن ها را به دو دسته تقسیم کرد:

  • اول این که بایستی ماهیت دانش را تعیین کنند. یعنی این که بگویند کسی چیزی را می داند یا نمی داند چه معنایی دارد؟ مسأله این است که دانش چیست؟ و چگونه می توان بین مواردی که کسی چیزی را می داند و مواردی را که کسی چیزی را نمی داند تشخیص داد؟ در حالی که توافق کلی در مورد برخی جنبه های این مسأله وجود دارد، اما در حقیقت این سؤال بسیار دشوارتر از چیزی است که ممکن است تصور شود.
  • دوم، باید میزان دانش بشری تعیین شود؛ یعنی بشر چقدر می داند یا می تواند بداند؟ چگونه می تواند از عقل، حواس خود، تصدیق دیگران و منابع دیگر برای به دست آوردن دانش استفاده کند؟ آیا محدودیتی برای آن چه بشر می تواند بداند وجود دارد؟ به عنوان مثال، آیا برخی از موارد ندانستنی و غیر قابل ادراک هستند؟ آیا ممکن است که بشر تقریباً به همان اندازه که فکر می کند می داند، نداند؟ آیا بشر باید نگرانی برحق در مورد شک گرایی داشته باشد؟ دیدگاهی که بیان می کند بشر اصلاً چیزی نمی داند یا نمی تواند بداند؟

تا زمانی که این سؤالات باقی بماند، معرفت شناسی همچنان حوزه بحث فلسفی خواهد بود.

انواع دانش

اصطلاح «epistemology (معرفت شناسی)» از کلمه یونانی «episteme» به معنی «دانش» و «logos»، تقریبا به معنای «مطالعه یا علم چیزی» گرفته شده است. «logos» ریشه همه اصطلاحاتی است که به «ology-» ختم می شوند؛ مانند psychology (روانشناسی)، anthropology (انسان شناسی) و همین طور ریشه کلمه «logic(منطق)» است و معانی مرتبط نیز دارد.

کلمه «دانش» و هم ریشه های آن به روش های گوناگونی مورد استفاده قرار می گیرد. به عنوان مثال، ممکن است شنیده شود که کسی بگوید، «من فقط می دانستم که نبایستی باران ببارد، اما پس از آن باران بارید». اگر چه ممکن است این یک کاربرد مناسب باشد، فیلسوفان تمایل دارند از کلمه «دانستن» به معنای واقعی استفاده کنند؛ بنابراین کسی نمی تواند چیزی را که واقعیت ندارد بداند.

حتی اگر معرفت شناسان خود را محدود به کاربردهای واقعی کنند، هنوز هم چندین معنی مختلف از «دانش» وجود دارد، بنابراین باید بین آن ها تفاوت قائل شد.

دانش رویه ای

یک نوع دانش، دانش رویه ای (روندی) است که گاه به آن مهارت یا دانستن چگونگی (know-how) نیز می گویند. به عنوان مثال، کسی می تواند نحوه دوچرخه سواری را بداند یا این که بداند چگونه از واشنگتن دی سی به نیویورک رانندگی کند.

دانش آشنایی

نوع دیگر دانش، دانش آشنایان یا آشنایی است. به عنوان مثال، شخص بتواند رئیس بخش را بشناسد، یا کسی بتواند فیلادلفیا را بشناسد.

دانش گزاره ای

معرفت شناسان معمولاً روی دانش رویه ای یا آشنایی تمرکز نمی کنند، در عوض، ترجیح می دهند بر دانش گزاره ای تمرکز کنند. گزاره چیزی است که می تواند با یک جمله اخباری بیان شود، جمله اخباری که مفاد آن برای توصیف یک واقعیت یا یک وضعیت است؛ مانند «سگ ها پستاندار هستند»؛ «کشتن افراد بی گناه برای تفریح اشتباه است» (توجه شود که یک گزاره ممکن است صادق یا کاذب باشد؛ یعنی نیازی به بیان واقعیت نیست). دانش گزاره ای را می توان دانش (knowledge-that) نیز نامید. به درستی که بیان دانش گزاره ای با استفاده از بند های دارای that صورت می گیرد. مانند «او می داند که هیوستون در تگزاس است» یا «او نمی داند که ریشه دوم 81 برابر 9 است».

بدیهی است که دانش گزاره ای دانش طیف گسترده ای از مطالب را شامل می شود: دانش علمی، دانش جغرافیایی، دانش ریاضی، خودشناسی و دانش در هر زمینه تحصیلی. در اصل، هر حقیقتی ممکن است دانستنی باشد، اگرچه ممکن است حقایق نا آشنایی وجود داشته باشد. یک هدف از معرفت شناسی تعیین معیارهای دانش است تا بتوان فهمید چه چیزی می تواند یا نمی تواند شناخته شود، به عبارت دیگر، بررسی معرفت شناسی اساساً شامل مطالعه فرا معرفت شناسی است (آن چه می توان از خود دانش دانست).

انواع دانش گزاره ای

همچنین می توان بر اساس منبع آن دانش، انواع مختلف دانش گزاره ای را تفکیک کرد.

  • دانش غیر تجربی یا پیشینی مستقل از تجربه یا قبل از هر تجربه ممکن است و فقط به استفاده از استدلال نیاز دارد. مثال ها شامل دانش حقایق منطقی مانند اصل عدم تناقض و همچنین دانش ادعاهای انتزاعی (مانند ادعاهای اخلاقی یا ادعاهای مربوط به موضوعات مختلف مفهومی) هستند.
  • دانش تجربی یا پسینی فقط بعد (یا پس) از تجربیات خاص ممکن است (علاوه بر استفاده از استدلال). مثال ها شامل دانش در مورد رنگ یا شکل یک جسم فیزیکی یا دانش مکان های جغرافیایی هستند. (برخی از فیلسوفان، به نام عقل گرایان، بر این باورند که تمام دانش ها در نهایت بر پایه استدلال استوارند؛ برخی دیگر، که با نام تجربه گرا شناخته می شوند، معتقدند که تمام دانش ها در نهایت بر پایه تجربه استوار هستند). البته یک معرفت شناسی کامل باید به انواع دانش بپردازد، اگرچه ممکن است معیارهای مختلفی برای دانش پیشینی و دانش پسینی وجود داشته باشد.

همچنین می توان بین دانش فردی و دانش جمعی تفاوت قائل شد. معرفت شناسی اجتماعی زیر شاخه معرفت شناسی است که شیوه ای را که گروه ها، مؤسسات یا سایر ارگان های جمعی برای دستیابی به دانش دارند، نشان می دهد.

منبع:

https://www.iep.utm.edu/epistemo/

مترجم: سهیلا جعفری

همچنین ببینید

ما و فلسفه اشراق ۲

عرفان ما نسب‌نامه‌ای افلاطونی دارد و این «فّلاطون خم نشین» بوده که راز حکمت را …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *