مونْتِسْکیو

شارْل‌ لوئی مونْتِسْکیو (۱۶۸۹ـ۱۷۵۵) (Charles Louis Montesquieu) در سال 1689 در قصر بِرِد (La Brede) نزدیک بوردو (Bordeaux)، در خانواده‌ای اشرافی به ‌دنیا‌ آمد، و طبق سنت خانوادگی در رشته حقوق به تحصیل پرداخت. در سال ۱۷۱۶ وارث ثروت عمویش شد و به مناصب قضایی مهمی دست یافت. هنوز به چهل سالگی نرسیده بود که از شغل رسمی کناره گیری کرد، و یک سره به تحقیق و تصنیف مشغول شد. او برای سیر در آفاق و انفس به جهانگردی نیز پرداخت. گویند مردی نیکوکار و با وقار بود، و عمری به آبرومندی گذرانید.
مونتسکیو از ستایش‌گران انقلاب ۱۶۸۸ انگلستان و اندیشه‌های جان لاک (John Locke) دربارۀ آزادی، تساهل و حکومت مشروطه بود. عقاید سیاسی او بیشتر از لاک اقتباس شده است. او آن آراء را در جهت تحکیم امتیازات کهن اشرافی در مقابلِ استبدادِ پادشاهانِ فرانسه تفسیر می‌کرد.
مونتسکیو کتابهای متعددی نوشته است:
در سال ۱۷۲۱ نامه‌های پارسی (Persian Letters) را منتشر کرد. این کتاب، هجو نهادهای موجود فرانسه بود.
این کتاب نامه هائی است از قول چند نفر ایرانیِ فرضی که به فرانسه مسافرت کرده اند، و از اوضاع و احوال اروپائیان به ویژه فرانسویان آنچه می بینند و در می یابند به یکدیگر و به کسان خود می نویسند، و نقل می کنند، و نکته سنجی و انتقاد می نمایند.
در سال ۱۷۲۶ به پاریس رفت و در ۱۷۲۸ به عضویت آکادمی فرانسه درآمد. اندکی بعد به ‌مدت چهار سال در اروپا سفر کرد و سپس به قصر خود در بِرِد بازگشت.
در سال ۱۷۳۴ “ملاحظاتی دربارۀ علل عظمت و انحطاط رومیان” (Reflections on the Causes of the Grandeur and Decline of the Romans) را نوشت، و قوت فضیلت مدنی جمهوری را در مقابل ضعف اجتناب‌ناپذیر استبداد و استیلای نظامی قرار داد. این کتاب نیز همانند نامه‌های پارسی با اقبال گسترده در فرانسه و اروپا روبه‌رو شد، و یکی از نخستین آثار مهم در فلسفه تاریخ به حساب آمد.
اما شاهکار او روح‌القوانین (The Spirit of Laws) (۱۷۴۸) است. این کتاب مطالعه‌ای تطبیقی میان سه شیوۀ حکومت جمهوری، پادشاهی و استبدادی است. مفهوم کانونی این اثر قانون است. مونتسکیو در تألیف این کتاب بیست سال زحمت کشید، و نتیجه مطالعاتِ دوره زندگانی خود را در آن گردآورد.
مونتسکیو طبیعتی معتدل و آرام داشت. او به انقلاب و دیگرگونی ناگهانی کارها معتقد نبود، و مدارا و تدریج را در اصلاح امور لازم می دانست.
مونتسکیو از نخستین کسانی است که در تاریخ به نظر فلسفی نگریست، و معتقد شد که در امور تاریخی رابطه علت و معلول وجود دارد. او بر این نظر است که مسأله قضا و قدر و مشیت الهی به جای خود درست است؛ ولی هر چه روی می دهد علت خود را دارد. جریان امور به اسباب است و هر عملی را نتیجه ای حتمی است. از این رو کافی نیست که هرچه واقع می شود بگوئیم خواست خدا بود.
مونتسکیو همچنین به علوم طبیعی علاقه داشت، و مدتهای طولانی درگیر گردآوری و تألیف تاریخ طبیعی زمین بود. او در مورد حشرات، گیاهان انگلی، و کالبدشناسی قورباغه نیز مطالبی نوشت. ليكن خدمت عمده اش تلاش برای به وجود آوردن دانشی از واقعیات اجتماعی و سیاسی بود. این فعالیت او مبتنی بر این اعتقاد راسخ بود که در پدیده های به ظاهر متغایر نظمی عقلایی وجود دارد. این اعتقاد، باوری بود که بیشتر دانشمندان عصر او به آن گرایش داشتند. اصالت و ابتکار مونتسکیو در این بود که این رهیافت را در مورد جوامع و مؤسسات بشری به کار برد.

مسعود تلخابی

همچنین ببینید

به بهانه نقد «کبوتر طوق‌دار»‌ ۲

از آرمان تا واقعیت خانم باربارا تاکمن، مورخ و متفکر آمریکایی، می‌گوید:حاکمان در عرصه حکومت، …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *