مُطهّری، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش):
شوپنهاور از اين رو ايده آليست شمرده شد كه جميع معلومات را بى حقيقت می داند و جهانى كه به وسيله حس و شعور و عقل دريافته مىشود كه جهان ماده است، آن را ذهنى و نمايشى محض می داند، بلكه برخلاف اسقف بركلى كه وجود ادراك و قوه ادراك كننده را حقيقى مى پنداشت وى وجود آن دو را نيز بى حقيقت می داند؛ لكن در عين حال يك چيز را حقيقت می داند و آن «اراده» است و مى گويد حقيقت جهان اراده است و انسان به حقيقت خودش كه اراده است بدون وساطت حس و عقل پى مى برد.
مى گويد اراده در ذات خود يك حقيقت مطلق و مستقل بالذات و خارج از حدود مكان و زمان است و تمام حقايق جهان درجات و مراتب اراده مىباشند.
بنابراين شوپنهاور هر چند جهان «معلومات» را بىحقيقت می داند و از اين جهت ايده آليست خوانده مىشود، اما به يك جهان حقيقى قائل است كه ماوراء جهان معلومات است و آن جهان به وسيله حس و شعور و عقل دريافته نمى شود و آن، جهان اراده است و از اين جهت مى توان وى را «رئاليست» خواند.
شوپنهاور روى همين مبناى فلسفى، در باب زندگى و لذت و عشق و زن و سعادت حقيقى، عقايد مخصوصى دارد؛ مى گويد اراده كه اصل و حقيقت جهان است و واحد است مايه شر و فساد است زيرا همين كه به عالم كثرت آمد يگانه چيزى را كه مى خواهد ادامه هستى است پس ناچار به صورت خود خواهى و خود پرستى در افراد در مى آيد و اين خود خواهی ها با يكديگر معارضه مى كنند و نزاع و كشمكش و شرّ و فساد بر مى خيزد.
مى گويد لذت امر عدمى و الم امر وجودى است و عشق دو جنس مخالف (مرد و زن) با يكديگر مايه بدبختى است و حقيقتش اراده زندگى است كه مى خواهد نسل را امتداد بدهد منتها براى آنكه افراد، مصائب و ناملايمات آن را متحمل شوند طبيعت افراد را مى فريبد و دلشان را به لذات فريبنده خوش مى كند.
مى گويد فلسفه اينكه عاشق و معشوق مى كوشند حركات خود را از ديده اغيار مستور بدارند و نگاهها با هزاران احتياط و نگرانى بين آنها رد و بدل مى شود اين است كه زندگى سراسر بدبختى است و عاشق و معشوق مى خواهند اين بدبختى را با ادامه نسل ادامه دهند و به اين وسيله جنايت فجيعى را مرتكب شوند و بديهى است اگر عشق آنها نبود دنيا به پايان مى رسيد و مصائب جهان نابود مى گشت.
شوپنهاور به فلسفه بودا اعتقاد تامّى داشته و مايه سعادت حقيقى را در رياضت نفس و خفه كردن اراده زندگى و مخصوصاً ترك آميزش زنان كه موجب انقطاع نسل و راحتى نوع است مى داند. (پاورقی های اصول فلسفه و روش رئالیسم)
همچنین ببینید
لغت نامه: وجود
فاضل تونی، محمدحسین (تون ۱۲۵۱ـ تهران ۱۳۳۹ش): حقيقت وجود گاه به معناى مصداق مقابل مفهوم …