خانه / دین و ادیان / تفسیر ترتیبی قرآن؛ سورة الفاتحة (1): آیة 1؛ بِسْمِ… متعلق «بسم الله …» چیست؟ – گفتار دوم –

تفسیر ترتیبی قرآن؛ سورة الفاتحة (1): آیة 1؛ بِسْمِ… متعلق «بسم الله …» چیست؟ – گفتار دوم –

آیه: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ (فاتحة الکتاب: 1)
«بسم الله…»، جار و مجرور است. هر جار و مجروری متعلقی می خواهد. متعلق این جار و مجرور چیست؟
در پاسخ به این مسأله، اقوال متعددی وجود دارد:

قول اول:
«بسم» جار و مجرور است، و متعلق به کلمه محذوفی است. به اعتبار آن متعلق محذوف خبر است برای مبتدای محذوف. عبارت در اصل چنین بوده است: «ابتدائی یکون بسم الله …» (صافی 1418)

قول دوم:
«بسم» متعلق است به فعل محذوف «أبدأ» یا «أبتدأ» [آغاز می کنم]. کلام در اصل چنین بوده است: «أبدأ بسم الله …». این قول، رأی کوفیین است. (کاشانی 1336) (صافی 1418) ملا فتح الله (م 988) می نویسد: «می تواند بود كه تقدیر این باشد كه: “ابتدأ متبركا و متیمنا بسم اللَّه…” یعنى آغاز كلام می كنم، در حالتى كه با بركت و یمنم[1]  به نام خداى.» (کاشانی 1336) علامه طباطبایی نوشته اند: «فالأنسب أن متعلق الباء في البسملة أبتدئ» [مناسب تر آنست که متعلق “باء” در بسمله “ابتدأ” باشد.] (الطباطبائی 1390)

قول سوم:
متعلقِ محذوف «أبتدأ» است. تقدیر کلام چنین است: «بسم اللَّه ابتدأ …» (کاشانی 1336)

قول چهارم:
متعلق «بسم الله …» فعل متعینی نیست، بلکه با هر فعلی که قصد شروع آن را داریم، تغییر می یابد. برای مثال وقتی می خواهیم به نوشتن بپردازیم، متعلق محذوف «أکتبُ» [= می نویسم] است. اگر فعل مذکور خوردن باشد، متعلق محذوف «آکلُ» [می خورم] می باشد. اگر فعل مذکور خواندن باشد، متعلق محذوف «أقرءُ» [= می خوانم] می باشد. و قس علی هذا.
بنابر این متعلق محذوف فعلی است که از مصدر فعلی که می خواهیم شروع کنیم اشتقاق یافته است. (کاشانی 1336)

قول پنجم:
برخی متعلق محذوف «بسم الله …» را فعلِ “أستعینُ” دانسته اند. علامه طباطبایی “ابتدأ” را بر “أستعینُ” ترجیح می دهند، و می نویسند: «بعضى هم گفته‏اند: آن فعل مقدر “استعانت” (أستعینُ) است، این قول هم اشکالی ندارد، ولی معنى ابتداء مناسب‏تر است، براى اينكه در خود سوره، مسأله استعانت صريحا آمده است، و فرموده: (إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ)، ديگر حاجت به آن نبود كه در بسم اللَّه نيز آن را بياورد.» (الطباطبائی 1390)

قول ششم:
شیخ ابوبکر رازی گوید: نسق و روش تلاوت قرآن بر این دلالت دارد که مضمر فعل است. این “فعل”، “فعل امر” می باشد، زیرا خداوند می فرماید: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» (فاتحه: 4) تقدیر در این آیه چنین است: «قولوا إياك نعبد و إياك نستعين». تقدیر در «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» هم چنین است: « قولوا بسم اللّه …». گویم: سزاوار است که قائلی چنین گوید: اضمار اسم بهتر است، زیرا هرگاه بگوییم تقدیر کلام چنین است: «بسم اللّه (ابتداء كل شي‏ء)» [آغاز هر چیزی با نام خداوند است.]، [این جمله را خبری قلمداد کرده ایم.] آنگاه آن اخباری خواهد بود از مبدئیت خداوند برای جمیع حوادث و از خالقیت او برای جمیع موجودات. اِخبار از استقرار مُفاد جمله حکایت می کند، چه قائلی آن را بگوید، یا نگوید و چه ذاکری آن را یاد کند چه یاد نکند. تردیدی نیست که احتمال اخیر برتر است. این مطلب درباره آیه «الحمد للّه» نیز مطرح است. در این آیه نیز بهتر است تقدیر چنین باشد: «قولوا الحمد لله» یا بهتر است که گفته شود: «الحمد لله» (به صورت جمله خبری). زیرا آن اِخبار است از اینکه خداوند فی نفسه مستحق حمد است. حال یکسان است که قائلی آن را بگوید یا نگوید. (فخر الدین الرازی 1420)

قول هفتم:
جار و مجرورِ “بسم الله …” متعلق به فعلی است. آن فعل چنین است: «أَشْرَعُ فِي أَدَاءِ الطَّاعَاتِ». این معنی به صورت ملخص و معلوم در نمی آید مگر بعد از آنکه ما بر اقسام طاعات واقف گردیم. اقسام طاعات عبارتند از: عقاید حق و اعمالِ صافی وپاکیزه. این دو همراه با دلائل و بیناتی است که حقانیت و صفاء آنها را اثبات می کند. شبهاتی هم وجود دارد که در کنار این دو قرار دارد. دانستن پاسخ شبهات هم ضروری است. دانست اینها افزون بر ده هزار مسأله می گردد.
در اقتران “استعاذه” (أَعُوذُ بِاللَّهِ …)  و “بسم الله” نکته لطیفی وجود دارد: نخستین به نفی عقاید و اعمالی می پردازد که اعتقاد بدانها و انجام آنها سزاوار نیست، و دومی به اعتقادات و اعمالی اشاره دارد که سزاوار است انجام شود.
بنابرین [معنی و مفهومِ] “بسم الله …” جز بعد از آگاهی بر همه عقائد حق و اعمال صافی و پاکیزه، روشن نمی گردد. این همان ترتیبی است که عقل صحیح و حق صریح بر صحت آن گواهی می دهد. (فخر الدین الرازی 1420)

پی نوشت ها:
[1] – یُمن: نیک بختی، برکت، افزایش.

منابع:
الطباطبائی, محمدحسین. 1390. المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
صافی, محمود بن عبدالرحیم. 1418. الجدول فی اعراب القرآن. دمشق / بیروت: دار الرشید / مؤسسة الإیمان.
فخر الدین الرازی, أبو عبد الله محمد بن عمر. 1420. مفاتیح الغیب. بیروت: دار إحياء التراث العربي .
کاشانی, ملا فتح الله. 1336. منهج الصادقین فی إلزام المخالفین. تهران: کتابفروشی محمد حسن علمی.

 مسعود تلخابی

همچنین ببینید

به بهانه داستان «کبوتر طوق‌دار» ۱

کلیله و دمنه تنها اثر ادبی در جهان باستان است که از حدود هزار و …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *