جمیل بن حبیب صلیبا (۱۹۰۲ – دمشق ۱۹۷۶) (1280 – 1354 ش) / منوچهر صانعی دره بیدی (1325 – ):
فارسى/ جاودان
فرانسه/Eternite
انگليسى/Eternity
لاتين/Aeternitas
ابد در لغت به معنى دهر، دائم، قديم و ازلى است و جمع آن، آباد و ابود است. ابد اصطلاحا به معنى زمانى است كه اول و آخر نداشته باشد به عبارت ديگر، مدتى است كه نمىتوان انتهاى آن را با فكر و تأمل، تصور كرد، و يا شيئى است كه نهايت نداشته باشد.
فيلسوفان بين ابد زمانى و ابد غير زمانى، فرق مىگذارند.
ابد زمانى: عبارت است از مدتى كه در گذشته و آينده، حد معينى نداشته باشد. و يا زمانى هميشگى است كه اول و آخر ندارد. ابد، به اين معنى، يكى از صفات خداوند است. زيرا خداوند دائما بوده است و خواهد بود. اما جهان حادث فناپذير، ابدى نيست زيرا جهان دائمى نبوده و نخواهد بود.
فيلسوفان قرون وسطى ابد زمانى را به دو قسمت تقسيم كردهاند: دوام وجود در گذشته را از ازل (aparte ante) و دوام وجود در آينده را ابد (aparte poste) ناميدهاند. نسبت به وجود خداوند، فرقى بين ازل و ابد نيست زيرا ابد او عين ازل او و ازل او عين ابد اوست. بلكه ازل و ابد نسبت به خداوند دو صفتاند كه نسبت زمانى، براى تعقل وجوب وجود خداوند آنها را آشكار مىسازد. و گر نه، نه ازلى هست و نه ابدى. خداوند بوده و هست و با او چيزى نيست.
ابد غير زمانى: عبارت است از مطلق يا چيزى كه بىنهايت باشد. ابد به اين معنى، در مقابل زمان است. هر موجود حادث و هر موجود متناهى در زمان قرار دارد. اما موجود ابدى حادث نيست و قبل و بعد ندارد. بلكه حاضر ابدى (Duratio totasimul) است. اين ابد در فوق زمان است. مثلا فيلسوفان ايليائى بين كون و وجود فرق مىگذاشتند. اينان مىگفتند: مطلق را فقط با وجود، و اشياء متناهى را فقط با كون مىتوان توصيف كرد. براى وجود، گذشته و آيندهاى نيست بلكه حاضر لا يزال است. افلاطون و ارسطو اين اصل را از آنان اتخاذ كردند و گفتند موجود كامل تكون و تغيّر ندارد. بلكه يك واحد ابدى است كه حركت و تغييرى در آن راه ندارد. اين وجود غير منقسم است و با زمان پيوندى ندارد. اما موجودات ناقص، تولد و تغيير و تكوّن بىوقفه دارند، و اين دگرگونى، در زمان واقع مىشود.
پس فرق بين ابد و زمان، مانند فرق بين عدد متناهى و عدد غير متناهى، به رتبه و مقدار نيست. بلكه تفاوت در طبيعت آنهاست. زيرا يكى از آنها تقسيم ناپذير، و ديگرى تا بىنهايت تقسيمپذير است، و بين آنها مقياس مشتركى نيست.
بنا بر اين مىتوان جهان و زمان را چنين توصيف كرد كه داراى ابتدا و انتها نيستند، با وجود اين نمىتوانند ابدى باشند. زيرا كافى است كه وجود اين دو، متحوّل و متغيّر باشد، تا ابدى نباشند. افلاطون راجع به اين مطلب چنين گفته است: زمان صورت متحرك ابد غير متحرك است.
ارسطو نيز در استدلال به وجود خداوند، به حركت و تغيير متوسل شده است. و با قول به وجود محرك غير متحرك، اين مطلب را تمام كرده است. ابد زمانى همان معنائى است كه توماس آكوئينى، دكارت، مالبرانش، لايب نيتس، بوسوئه، كانت و فنلون نيز متعرض آن شدهاند.
معنى ابد و امد نزديك به يكديگر است، اما ابد تقيّد نمىپذيرد. مثلا گفته نمىشود ابد چنين و چنان است، اما امد حصرپذير است و در مورد آن مىتوان گفت چنين و چنان است. چنانكه در مورد زمان نيز مىتوان گفت چنين و چنان است.
لفظ «ابدا» ظرف زمان است و براى تاكيد در آينده، به صورت نفى و اثبات به كار مىرود: بنا بر اين معنى آن مانند هرگز و البته در تاكيد بر زمان ماضى است. چنانكه مىگويند:
هرگز و البته من چنين نكردم و ابدا چنين نمىكنم، يا ابدا چنين مىكنم. و نيز گفته مىشود: در ابد الآبدين و دهر الداهرين آن را نخواهم داد. اصطلاح آخر الابد كنايه از مبالغه در تأييد است. (فرهنگ فلسفى/ 111 – 110)
سجادی، سیدجعفر (اصفهان ۱۳۰۳ ـ۱۳۹۲ش)؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ تهران؛ انتشرات دانشگاه تهران؛ 1373:
– ابد يعنى هميشگى در طرف آينده و يا زمان غير متناهى در جانب آينده و بعضى گويند: ابد عبارت از استمرار وجود در زمانهاى مقدره غير متناهى در جانب مستقبل است و مقابل ازل است.
(رسائل ملا صدرا ص 239. دستور ج 1 ص 27) و در حاشيه دستور نقل از قطب- الدين آرد «الابد» الدهر و الدّائم و القديم و الازلى. و الفرق بين الأبد و الامد. أن الابد عبارة عن مدة الزمان التى ليس لها حد محدود و لا يتقيد فلا يقال ابدا كذا و «الامد» مدة لها حد محدود اذا اطلق و قد ينحصرا فيقال امد كذا كما يقال زمان كذا.
(حاشيه دستور ج 1 ص 27) نزد صوفيان ابد و ازل از صفات الهىاند و فرق ميان آن دو آنكه از ليت را بدايتى نيست و ابديت را نهايتى نيست واسطى گويد: ابديت اشاره بترك انقطاع و محو اوقات است در سرمد (لمع ص 364).
سجادی، سیدجعفر (اصفهان ۱۳۰۳ ـ۱۳۹۲ش):
ابد يعنى هميشه و ابدى يعنى هميشگى. ابد عبارت از زمان غيرمتناهى است در طرف آينده و ابدى يعنى آن چه هميشگى بوده و فناناپذير است و ابديات عقول مجردهاند.[1] (فرهنگ اصطلاحات فلسفى ملاصدرا / 39)
شیروانی، علی (1343 – )؛ شرح مصطلحات فلسفی بدایة الحکمة و نهایة الحکمة؛ مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم؛ 1373:
ابد در لغت به معناى هميشگى است و در اصطلاح به زمان نامتناهى در طرف آينده، يا به هستى پيوسته در زمان نامتناهى گويند، و مقابل ازل است.