طباطبایی، محمدحسین (تبریز ۱۲۸۱ـ قم ۱۳۶۰ش): كسانى را كه يك نحوه واقعيت خارج اثبات مى كنند نبايد در صف ايده آليست ها قرار داده سوفسطى شمرد چنانكه: (1) بعضى واقعيت را از خواص اجسام به جز خواص هندسى نفى كرده و همه را ساخته ذهن مى دانند (چنانكه دكارت مى …
ادامه نوشته »لغت نامه: ابومعشر بلخی
مُطهّری، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش): تواريخ قديم جماعتى از حكما و علماى نجوم را نام مى برد كه به عنوان «هرامسه» خوانده مى شوند و دوره آنان را قبل از دوره يونانيان ضبط مى كند. معروف ترين آنان همان است كه «هرمس الهرامسه» خوانده مى شود و هر گاه …
ادامه نوشته »لغت نامه: ابن هیثم، حسن (ح ۳۵۴ـ۴۳۰ق)
دانش نامه دانش گستر (1389): …چگونگی عمل رؤیت هنوز به درستی روشن نیست و سازوکار آن به ویژه در مورد رؤیت رنگ ها ناشناخته است. در قدیم عموماً معتقد بودند که در رؤیت، نور از چشم بیننده ساطع می شود و به اشیاء برخورد می کند و باعث دیدن آن …
ادامه نوشته »لغت نامه: ابن سینا
مُطهّری، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش): شيخ الرئيس در شفا شرح مبسوطى از عقيده وى [فیثاغورس درباره اعداد] نقل مى كند و به پاسخ مى پردازد. (پاورقی های اصول فلسفه و روش رئالیسم) مُطهّری، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش): از كسانى كه سخت با اعتقاد به مثل افلاطونى مخالف بوده …
ادامه نوشته »لغت نامه: این الجوزی
مُطهّری، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش): تواريخ قديم جماعتى از حكما و علماى نجوم را نام مى برد كه به عنوان «هرامسه» خوانده مى شوند و دوره آنان را قبل از دوره يونانيان ضبط مى كند. معروف ترين آنان همان است كه «هرمس الهرامسه» خوانده مى شود و هر گاه …
ادامه نوشته »لغت نامه: ابصار
دانش نامه دانش گستر (1389): بخشی از شبکیّه، با نام لکه زرد، که تصویر در هنگام دید دقیق روی آن متمرکز می شود، اساساً از یاخته های مخروطی تشکیل شده است. یاختههای استوانهای و مخروطی شبکیه تکانهها را در طول نورون های حسی عصب بینایی به مغز می فرستند. این …
ادامه نوشته »لغت نامه: ابداء
لغت نامه دهخدا (1377): اِبداء. [ اِ ] (ع مص) آغاز کردن. آغازیدن. ابتدا کردن. شروع کردن. سر کردن. سر گرفتن. ابتداء. کار نو و نخستین آوردن. نو آفریدن. || آشکار کردن. پیدا کردن چیزی را. دانشنامه دانش گستر (1389): اِبداء (در لغت بهمعنی آغازکردن، آشکارساختن و نوآفریدن) اصطلاحی …
ادامه نوشته »لغت نامه: مزه
نَفیسی، علیاکبر (کرمان ۱۲۶۳ـ تهران ۱۳۴۲ق): مزه: (maze) ا. پ. طعم و چاشنى. و لذت. و گوارش. و ذوق. و مزه داشتن: طعم داشتن و لذت داشتن. و بيمزه: بيطعم و بىلذت. و خوشمزه: خوشطعم و خوش چاشنى و گوارا و خوشآيند در ذائقه و لذيذ.[1] (فرهنگ نفيسى / 5 …
ادامه نوشته »لغت نامه: ذهن
نَفیسی، علیاکبر (کرمان ۱۲۶۳ـ تهران ۱۳۴۲ق): ذهن: (zehn) و (zahan) ا. ع. فهم و دانست و عقل و دريافت و ياد داشت قلب و زيركى و تيزى خاطر. ج: اذهان. ذهن: (zahn) م. ع. ذهنى عنه ذهنا (از باب نصر): فراموش گردانيد من را از آن و مشغول كرد. و …
ادامه نوشته »لغت نامه: رنگ
ابن خلف تبریزی، محمد حسین (قرن 11): رنگ- بر وزن سنگ چند معنى دارد: 1- معروف است كه به عربى لون خوانند 2- حصه و قسمت و نصيب بود 3- عيب و عار را گويند 4- محنت و آزار و رنج باشد 5- زور و قوت و توانائى 6- روح …
ادامه نوشته »