خانه / تعلیم و تربیت / بررسی واژه شناختی کلمه “فحص”

بررسی واژه شناختی کلمه “فحص”

مقدمه:
کلمه “فحص” در گفته ها و نوشته های علمی و فلسفی بسیار به کار می رود. دانستن معنی آن، ما را در فهم روش کار فیلسوفان و دانشمندان کمک می کند. این کلمه دو معنی دارد. یک اصلی و اولی و دیگری ثانوی. معنی نخستین آن کندن و کاویدن خاک است، و معنی دوم، بررسی و تحقیق.

1 – معنی نخستین:
معنی اصلی کلمه “فَحْص” آنست که مرغ زمین را با پاها و بالهایش بکاود و برای خود، “جای باش” درست کند. این کاوش مرغ را “فحص” می گوید. خلیل بن احمد آورده است: «الدجاجة تَفْحَص‏ برجليها و جناحيها في التراب.» مرغ با پاها و بالهایش خاک را کناری زد، و [گودیی ایجاد کرد]. و لانه ای برای خود درست کرد، تا در آن تخم گذارد و بخوابد.[1]این کلمه درباره باران شدید هم به کار می رود، وقتی سنگریزه ها و خاک زمین را می کاود و زیر و رو می کند. می گویند: «المطر يَفْحَص‏ الحصى» باران سنگریزه ها را زیر و رو کرد، و برخی از آنها را از بعضی دیگر کنار زد.[2]لانه مرغ سنگخوار را “أُفحوص” می گویند، زیرا او آن را کاوش می کند.[3] بدان “مَفحَص” هم می گویند. خلیل بن احمد گوید: «به آشیانه مرغ سنگخوار “مفحص” می گویند. جایی که در آن تخم می گذارد.»[4]در حدیث آمده است: «فَحَصُوا عن أوساط الرءوس» [موی میانه سر خود را تراشیدند] یعنی آن را مانند لانه های مرغ سنگخوار کردند.[5]به چاله [گونه و] چانه هم “فَحصَة” می گویند.[6]گویند: «ما أملح‏ فَحصةَ هذا الصّبيّ» [چاهک چانه این کودک چقدر ملیح است.][7]

2 – معنی دوم
کلمه “فحص” بعد ها، در معنی “بحث”، “جستجو” و “کاوش” و “بررسی دقیق چیزها” به کار رفته است. این معنی از معانی ثانوی “فحص” است.
خلیل بن احمد گوید:
“فحص” شدت طلب در خلال هر چیزی است. می گویی: «فَحَصْت‏ عنه و عن أمره لأعلم كنه حاله.» [درباره او و از کار او كاوش و كنجكاوى نمود، تا حقیقت حال او را دریابم.][8]ابن فارس نیز همین معنی را در تعریف “فحص” می آورد، و می گوید: ماده “فاء، حاء، صاد” اصل صحیحی است، و مانند بحث از چیزی می باشد. می گویند: «فحص عن الأمر فحصاً»[9]می گویند: «عليك‏ بالفحص‏ عن سرّ هذا الحديث.» [تو باید از سر این حدیث جستجو کنی.][10]می گویند: «فلان بحّاث عن الأسرار فحّاص‏ عنها.» [11] [او از اسرار، بسیار جستجو می کند، و درباره آنها کاوش می نماید.] باز می گویند: «اعلموا أن عند اللّه مسألةً فاحصةً»[12] [بدان که نزد خداوند مسأله ای بازکاونده است.] چنانکه مرغ زمین را می کَند و در فرایند این کندوکاو چیزهایی از آن می یابد و گاهی آنها را می خورد، فرد جستجوگر و کاوشگر نیز مطالب را می کَند و می کاود تا اسرار آنها را بیرون آورد.[13]“فُحِصَ منها” یعنی از آن کشف شد، برخی از آن از بعضی دیگر کنار زده شد.[14]زمخشری در ذیل این سخن خویش می نویسد:  این معنی از این قول عرب برآمده است که: المطر يَفْحَص‏ الحصى (باران سنگریزه ها را جابه جا کرد، و زایل نمود.) مرغ سنگ خواره خاک را کنار زد و برای خود لانه ای ساخت.[15]ابن اثیر هم نوشته است: “فَحْص” به معنی بحث و کشف است.[16]«فَحَصْتُ‏ عَنِ الشَّي‏ءِ»[17] یعنی در بحث از آن پی جویی و کوشش تمام کردم.
بدین ترتیب می توان تعریف جامعی از “فحص” ارائه نمود، و گفت:
«فحص عبارتست از بررسی دقیق حقایق یک مسأله، “موقعیت و وضعیت”[18]، رویداد، جرم، و … برای پی بردن به حقیقت آن یا چگونگی وقوع آن.»

پی نوشت ها:
[1] – كتاب العين؛ خلیل بن احمد / ‏3، 123
[2] – همان / ‏3، 123
[3] – معجم المقاييس اللغة؛ ابن فارس / ‏4 ، 477
[4] – كتاب العين / ‏3، 123
[5] – همان / ‏3، 123
[6] – المحيط في اللغة؛ صاحب بن عباد / ‏2، 465 و الفايق في غريب الحديث؛ زمخشری / ‏3 ، 9
[7] – أساس البلاغة؛ زمخشری / 465
[8] – كتاب العين / ‏3، 123
[9] – معجم المقاييس اللغة / ‏4 ، 477
[10] – أساس البلاغة / 465
[11] – همان / 465
[12] – همان / 465
[13] – همان / 465
[14] – الفايق في غريب الحديث / ‏3 ، 9
[15] – همان / ‏3 ، 9
[16] – النهاية في غريب الحديث و الأثر؛ ابن اثیر / ‏3 ، 415
[17] – المصباح المنير في غريب الشرح الكبير؛ فیومی / ‏2 ، 463
[18] – Situation: همه شرایط و چیزهایی که در یک زمان خاص و در یک مکان خاص اتفاق می افتد.

 مسعود تلخابی

همچنین ببینید

حافظ و سهروردی (1)

از شمن‌های آسیای مرکزی و آلتایی تا اهالی کاهونا در اقیانوس آرام و بومیان قاره‌های …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *