نوشته های تازه

کاربردهای کلمه فلسفه

کلمه “فلسفه” گاهی به صورت مفرد و مطلق به کار می رود، بدون اینکه با کلمات دیگری ترکیب یافته باشد. گاهی هم با کلمات دیگری ترکیب می شود، و عنوانی مرکب می سازد. این عناوین مرکب گاهی به صورت “مرکب اضافی” است و گاهی به صورت غیر اضافی. می توان …

ادامه نوشته »

طبقات حکماء

حکماء اشراق درباره طبقات حُکَماء سخن گفته اند. شیخ اشراق هم این طبقات را در کتاب هایش آورده است. شارحان حکمت اشراق هم به این مطلب پرداخته اند: حکماء ده طبقه اند: 1) طبقه اول: «حَکیمٌ الهیٌ مُتَوَغِّلٌ فی التَّألّهِ، عَدیمُ البَحث»: حکیم الهی که در تألّه فرو رفته است. …

ادامه نوشته »

بساطت وجود؛ گزیده ای از مباحث جلسه 141 شرح اسفار ملاصدرا

گزیده ای از جلسه 141 شرح اسفار ملاصدرا – 98/05/27 مدرس: مسعود تلخابی بحث درباره “بساطت وجود” بود… «ملاصدرا» در این فصل چه چیزی را می خواهد اثبات کند؟ … عرض کردم می خواهد “بساطت وجود” را اثبات کند، می خواهد بگوید که وجود امر بسیطی است و نه جزء …

ادامه نوشته »

خرافات

بخشی از محتوای ذهنی بیشتر افراد را “خرافات” تشکیل می دهد. منظور از “خرافات” چیست؟ “خرافه” (superstition) را به صورت های مختلفی تعریف کرده اند: الف – “خرافه” باوری است که حوادث خاصی را به شیوه ای غیر عقلانی و غیرمستدل و غیر علمی توضیح می دهد. این تعریف سه …

ادامه نوشته »

تعقل و مراتب معقولات

گاهی “تعقل” را چنین تعریف می کنند: «ادراک کلیات.» آنچه از تعقل حاصل می شود، “معقول” نام می گیرد. “معقولات” یا “ادراکات کلی” بر دو قسم اند: معقولات اولیه و معقولات ثانویه. “معقولات ثانویه” خود بر دو نوع تقسیم می شوند: الف – معقولات ثانویه منطقی ب – معقولات ثانویه …

ادامه نوشته »

ارزش فلسفه اولی

فلسفه أولی درباره “امور عامه” سخن می گوید. منظور از “امور عامه” اوصافی است که عارض “موجود بما هو موجود” می شود. یعنی بی هیچ واسطه ای عارض “موجود” می شود. چون “موجود” عام ترین مفهومی است که در ذهن انسان وجود دارد، و هر چیزی مصداق آن می باشد، …

ادامه نوشته »