خانه / تعلیم و تربیت / فلسفه از منظر ملاصدرا

فلسفه از منظر ملاصدرا

ملاصدرا در آغاز اسفار چند تعریف برای فلسفه بیان می کند. آن تعاریف عبارتند از:
اول – «أن الفلسفة استكمال النفس الإنسانية بمعرفةِ حقائقِ الموجوداتِ على ما هي عليها، و الحكم بوجودها تحقيقا بالبراهين، لا أخذا بالظنِ و التقليدِ، بِقدر الوسع الإنساني.» [فلسفه عبارت است از استکمال نفس انسانی به سبب معرفت و شناخت حقایق موجودات – آن گونه که هستند – و حکم به وجود آنها از روی تحقیق و ثبوت، همراه با براهین، نه از روی گمان و تقلید و پندار – به مقدار طاقت و وسع انسانی.] دوم – «نظم العالم نظما عقليا على حسب الطاقة البشرية، ليحصل التشبه بالباري تعالى.» [فلسفه عالم را نظمی عقلی، به قدر توان بشری می بخشد تا تشبه به باری تعالی حاصل آید.] سوم – تعریف سوم را با یک مقدمه بیان می کند: انسان موجودی است که همچون معجون از دو آمیزش به هم رسیده است: صورت معنوی امری [نفس]، و ماده حسی خَلقی [بدن]. نفس دو جهت تعلق و تجرد دارد، از این روی حکمت، به حسب ساختار دو نشأه – با به صلاح آمدن دو قوه – منقسم به دو قسم می شود: نظری تجردی، و عملی تعلقی.
غایت “حکمت نظری” نقش پذیری نفس است، به صورت وجود، بر نظام خود – کامل و تمام – و گردیدنش عالَمی عقلی مشابه عالم و جهان خارجی و مشهود، ولی نه در ماده، بلکه در صورت و آرایش و هیئات و نقش آن. [صيرورة الإنسان عالما عقليا مشابها للعالم العيني لا في المادة بل في صورته‏ و رقشه‏ و هيئته و نقشه.] این فن، همان مطلوب پیامبر (ص) است. در دعایی که فرمود: «رب أرنا الأشياء كما هي.»‏
و مطلوب خلیل (ع) است. آنگاه که فرمود: «رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً». «حکم» تصدیق به وجود اشیاء است. تصدیقی که مستلزم تصور اشیاء است.
غایت “حکمت عملی” رسید به عمل خیر است، برای حصول هیأت استعلائی نفس به بدن، و هیأت انقهاری و انقیادی برای بدن در برابر نفس.
این روایت به این مقام اشاره دارد: «تخلقوا بأخلاق الله.»‏
همین مقام را خلیل (ع) استدعا دارد، و می فرماید: «وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ.»‏
و به این دو فن حکمت در قرآن اشاره شده است. آنجا که می فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ»‏ این عبارت به صورت انسانی اشاره دارد که همطراز عالم امر است. آنگاه می فرماید: «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ‏» و این دلالت دارد به ماده او که از اجسام مظلمه کثیفه است. سپس استثناء می کند کسانی را که ایمان آوردند: «إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا» این عبارت غایت حکمت نظری را در نظر می آورد. سپس می فرماید: «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» این عبارت هم اشاره به تمام حکمت عملی دارد.
آنگاه ملا صدرا دو عبارت اخیر را حاکی از کمال قوه عملی و نظری می داند. او می نویسد: «أن المعتبر من كمال القوة العملية ما به نظام المعاش و نجاة المعاد و من النظرية العلم بأحوال المبدء و المعاد و التدبر فيما بينهما من حق النظر و الاعتبار.» [آنچه از کمال قوه عملی اعتبار می شود چیزی است که نظام معاش و قوانین زندگی در این جهان و نجات و رهایی در رستاخیز بدان بستگی دارد، و آنچه از کمال قوه نظری اعتبار و اعتماد می شود، علم به احوال مبدء و معاد، و اندیشه در آنچه بین آن دو است می باشد، یعنی به حقیقت نظر و اعتبار کردن.] آنگاه کلامی از امیر المؤمنین (ع) در تأیید گفتار خویش می آورد. این حدیث چنین است: «رحم الله امرأ أعد لنفسه و استعد لرمسه و علم‏ من أين و في أين و إلى أين.» [خداوند مردی را رحمت کند که برای خویش آماده کرد، و آماده شد برای گورش و دانست که: از کجاست؟ و در کجاست؟ و به سوی کجاست؟]‏

مسعود تلخابی

همچنین ببینید

فراخی حق و تنگنایی ذهن (از منظر ملاصدرای شیرازی)

در اینجا، آنچه را که هست، می گوییم: “حق و واقع”، یا “حقیقت و واقعیت”. …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *