خانه / قلمرو های فلسفه (صفحه 7)

قلمرو های فلسفه

کلمه مساوقت

“مساوَقت”، در لغت، به معنی معیت و همراهی در سَیر و رفتن است. به گونه ای که هر یک از روندگان در جنب و کنار دیگری حرکت کند. این کلمه در اصطلاح به دو معنی اطلاق می شود: معنی اول، تساوی منطقی است، و معنی دوم ترادف به حَسَبِ مفهوم. …

ادامه نوشته »

فلسفه ورزی ما (2)

جابری درکتاب «تکوین العقل العربی» به مقایسه سه نوع عقل می پردازد: عقل یونانی، عقل عربی و عقل ایرانی و بعد مشخصات هریک را بر می شمارد. در بررسی عقل ایرانی به ما می گوید: که ایرانیان همواره به نوعی از باطنی گری یا عقل تأویلگرگرایش داشتند نمونه اش هم …

ادامه نوشته »

دیگری ِ بزرگ

یکی از گزاره های فلسفی جهان مدرن که تا حد یک مثل سایر تنزل پیدا کرده است، حرفی است که در رمان برادران کارامازوف در اثنای مکالمه ایوان و پدرش، از زبان پدر بوالهوس خانواده شنیده می شود: “اگر خدا نباشد در آن صورت همه چیز مجاز است.” منطق و …

ادامه نوشته »

فلسفه ورزی ما (۱)

پاره ای از فیلسوفان، فلسفه ورزی/فلسفیدن را کنشی می دانند که با حیرت آغاز می شود.کسان دیگری مانند یاسپرس  هم هستند که فلسفه ورزی را همان در راه بودن می دانند.[1]اگر سخن شوپنهاور را بپذیریم که «انسان حیوانی است متافیزیکی»، آنگاه فلسفیدن، چیزی می شود از گونه ی سروکله زدن …

ادامه نوشته »

افیون روشنفکران

افیون روشنفکران اثر ریمون آرون (ترجمه پیروز ایزدی، انتشارات فرهنگ جاوید)گرچه اثری است کلاسیک ولی هنوز خواننده ‌ و خواهان دارد. کتاب کلا سه بخش دارد: ۱ – اسطوره های سیاسی ۲ – بت تاریخ ۳ – از خود بیگانگی روشنفکران در پایان هم یادداشت کوتاهی می آید با عنوان …

ادامه نوشته »

تاریخ اخلاقی سده ی بیستم

وقتی یک کتاب فلسفی هفتصد صفحه ای را به دست می گیری تا بخوانی، هر دم حوصله ات سر می رود  و می خواهی کتاب را نابهنگام کنار بگذاری اما باز یک حسی در درون به شما می گوید: شاید نویسنده حرف مهم ‌و بنیادینی دارد که می  خواهد در …

ادامه نوشته »

اینک هیچ و آنک پوچ

قدش کوتاه بود و موهایش پرپشت. خنده رو ‌ و بذله گو و حاضرجواب هم بود. موقع خندیدن دهانش را غنچه می کرد تا کسی نفهمد که دندانهای پیشینش افتاده اند. می گفت: فقط سی و پنج سال دارد شاید راست می گفت. هیچ گاه زن نگرفت هیچ گاه با …

ادامه نوشته »

آنارشیسم روسی

دو سال و نیم که در دانشگاه “ام گ او” مسکو ادبیات معاصر ایران و در بنیاد ایران شناسی، مثنوی مولوی، تدریس می کردم شاهد رخدادهای عجیب و تأمل برانگیزی  هم بودم. یک بار یک جوان روسی به کلاس من آمد که گویا علم سیاست و روابط بین الملل می …

ادامه نوشته »

آیا وجود، صفتی برای ذات است؟

این مطلب، درباره این نظرِ برخی از متکلمین است که می گویند: وجود، صفتی است که بر ذات حادث می شود. این ذات، در حالتِ وجود و عدم، ذات است. [یعنی نوعی و گونه ای از ثبوت را دارد.] إنَّ جماعةً من الناسِ ذَهَبُوا إلى أنَّ الوُجُودَ صِفَةٌ يَتَجَدَّدُ عَلَى …

ادامه نوشته »

ما و قهرمان (نگاهی به قهرمان فرهادی)

سینمای اصغر فرهادی با داشتن بن مایه های قوی اجتماعی نیش و نقدی است در حق مناسبات و روابط اخلاقی و اجتماعی جامعه ای که به دوره مدرنیّت پرتاب شده است و این نقد بی نقاب ِبنیان های قلب و دغل، خود برهان قاطعی است برای آنهایی که لغز می …

ادامه نوشته »