خانه / تعلیم و تربیت / سعادت؛ گزیده ای از جلسه 10 شرح اسفار ملا صدرا

سعادت؛ گزیده ای از جلسه 10 شرح اسفار ملا صدرا

گزیده ای از جلسه 10 شرح اسفار ملاصدرا – 94/10/19

مدرس: مسعود تلخابی

«إنَّ السَّعَادَةَ رُبَّمَا يُظَنُّ بِهَا أنَّهَا الفَوزُ بِالدَّرَجَاتِ الحِسِّيَّة وَالوُصُولُ إلى الرِیَاسَاتِ الخِيَالِيَّة»؛ همانا سعادت، چه بسا گمان کرده می شود که آن رسیدن به درجات حسی و وصول به ریاست های خیالی است…
در این بخش، ملاصدرا از سعادت صحبت می کند. این انتخاب، خیلی هوشمندانه است. این که می آید فلسفه خویش را و مهم ترین کتاب خویش را از مفهومی به نام سعادت آغاز می کند. از این جهت این مسأله مهم است که شما هیچ انسانی را نمی توانید پیدا کنید که هدف غایی او در زندگی سعادت نباشد. شما اهداف تک تک انسان ها را بررسی کنید، در حاقّ ذهن همه انسان ها این مفهوم مرتکز و مندرج است که من می خواهم به سعادت برسم؛ حالا مصداق ها ممکن است فرق کند؛ یکی سعادت را در چیزی ببینید و کسی در چیز دیگری ببیند اما در اصل سعادت، انسان ها متفق النظرند. هیچ کس از سعادت گریزان نیست. اما این سعادت چیست؟ و چه اقسامی دارد و چه ربطی با مسأله ای که ملاصدرا در کتابش مطرح می کند، دارد و چه ربطی به حکمت متعالیه دارد، این مطلب را ما بحث خواهیم کرد.
اولین مطلبی که در باب سعادت می خواهم بگویم این است که بیاییم سعادت را تعریف کنیم. ببینیم آیا به یک تعریف واحدی از سعادت می توانیم برسیم؟ که همه تلقی های مختلفی را که انسان ها از سعادت دارند، شامل بشود، با تمام تفاوت هایی که برداشت های انسان ها از مفهوم سعادت دارند؟
تعریف های مختلفی از سعادت شده است؛ مثلا یکی از آن تعاریفی که از سعادت شده است و نسبتا تعریف خوب و جامعی است، این است که می گویند:
«سعادت اشباع رغبات انسانی است، به صورت کامل کمّی و کیفی.»
همه ما انسان ها یک سری تمایلاتی داریم؛ یک چیز هایی را دوست داریم؛ به چیز هایی رغبت داریم؛ رغبت، و رغبات که جمع رغبت است، به معنی خواهانی است؛ ما خواهان برخی چیز ها هستیم. مثال از غذا بگویم. مثلا یک انسانی را فرض کنید که خورشت فسنجان را دوست دارد؛ پس در این رغبت، ما یک راغب داریم که خواهان است و یک مرغوب داریم که خواسته شده است؛ شما در این جا مرغوب را خورشت فسنجان در نظر بگیرید؛ یک وقتی است که این راغب، به این خورشت فسنجان می رسد اما فقط به اندازه دو قاشق است؛ کمّ و اندازه اش درست نیست یا مثلا یک خورشت فسنجانی است که خوب پخته نشده است؛ به صورت کیفی کامل نیست اما اگر به صورت خوب پخته شده باشد و به اندازه کافی وجود داشته باشد، آن وقت اشباع رغبات به صورت کامل از جهت کمّی و کیفی است و آن وقت است که سعادت مفهوم پیدا می کند….

نویسنده: سهیلا جعفری

همچنین ببینید

مسأله حقیقت

شرح اسفار ملاصدرا جلسه هفدهم تاریخ: 95/02/05 مدرس: مسعود تلخابی در فلسفه اسلامی از “حقیقت” …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *