خانه / فلسفه ملاصدرا / شرح اسفار ملاصدرا / مدرسان و شارحان اسفار؛ گزیده ای از مباحث جلسه 1 شرح اسفار ملاصدرا

مدرسان و شارحان اسفار؛ گزیده ای از مباحث جلسه 1 شرح اسفار ملاصدرا

گزیده ای از جلسه 1 شرح اسفار ملاصدرا – 94/07/18

مدرس: مسعود تلخابی

بعد از این که آثار ملاصدرا منتشر می شود … ، شارحانی برای آثارش پیدا می شود که گاهی آن را تدریس می کنند، وگاهی حاشیه ها و شرح هایی برای آنها می نگارند. مهم ترین کتابی که مورد نظر شارحان بوده و بیشتر به شرح آن پرداخته اند، کتاب اسفار است.
[می گویند نخستین کسی که به آثار ملاصدرا توجه کرد و آنها را وارد مَدرس ها نمود، آقا محمد بیدآبادی است. از این رو وی به‌عنوان یکی از واسطه‌های انتقال حکمت متعالیه همواره مورد توجه بوده است.] از بزرگ ترین شارحان آثار ملاصدرا می شود به «حاج ملا هادی سبزواری» اشاره کرد. وی حواشی سودمندی بر اسفار نوشته است. ان شاء الله [در لابه لای دروس] برایتان نقل خواهم کرد.
از فیلسوفان دوره های اخیر، «آقا محمدرضا قمشه ای» [به تدریس اسفار می پرداخت.] [وی] به اسفار بسیار مسلط بود. تا جایی که می گویند گاهی از حفظ تدریس می کرد. حکایتی از تدریس آقا محمدرضا قمشه ای وجود دارد. جهانگیر خان قشقایی از شاگردان ایشان بود. این جهانگیر خان در چهل سالگی شوق آموختن به دلش افتاده بود. از این رو به تهران نزد آقا محمدرضا قمشه ای می رود، و می گوید من می خواهم فلسفه یاد بگیرم. آقا محمدرضا قمشه ای قبول می کند و به او می گوید فردا بیا فلان قهوه خانه.
در غرب یک چیز جالبی هست. گاهی غربی ها این جور جا ها را موزه می کنند. مثلا یک رستورانی هست، یا یک کافه ای هست که آن جا نوشته اند این جا مارکس می نشست، یا این جا فلان فیلسوف غرب می نشست و صحبت می کرد.
آقا محمدرضا قمشه ای درس را در قهوه خانه ای شروع می کند، از حفظ اسفار را به جهانگیر خان قشقائی تدریس می کند، جهانگیر خان قشقائی از ذوق غش می کند. آقا محمدرضا قمشه ای می گوید:
«قوت می بشکند ابریق را»؛
می غلیظ که هر کسی ممکن است توان تحملش را نداشته باشد.
«ملا عبدالله زنوزی» از دیگر شارحان این کتاب است. سه جلد حواشی ایشان بر اسفار چاپ شده است.
همین طور «میرزای جلوه» هم گه گاه اسفار تدریس می کرد، ولی میرزای جلوه بیشتر روی شفاء تسلط و تمرکز داشته است و آن کتاب را شرح می داد.
همچنین تا دوره های اخیر که «علامه طباطبایی» اسفار را تدریس می کرد و حواشیی برآن نگاشه است. یک دوره نه جلدی اسفار هست که با حواشی علامه طباطبایی چاپ شده است. بخش مهمی از نظرات فلسفی علامه طباطبایی در این حواشی نهفته است که معمولا کمتر به آن توجه می شود
همین طور می رسیم به «میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی» که آدم مسلطی در فلسفه بوده است. خیلی ها نزد او تلمذ کرده اند…
جالب است بدانید میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی بخشی از تحصیلات فلسفی خویش را در زنجان انجام داده است، نزد دو حکیم که در زنجان در دوره قاجار بوده اند، یکی به نام «میرزا مجید حکمی» و «میرزا ابراهیم حکمی». میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی بیشتر نزد میرزا ابراهیم حکمی تحصیل کرده است، در همین مسجد خانم زنجان در سبزه میدان.
میرزا ابراهیم حکمی ریاضی دان بزرگی هم بوده است. این دو تن نزد میرزای جلوه تصیل کرده بودند.گویند وقتی می خواستند به زنجان برگردند، میرزای جلوه گفته بود میرزا مجید تمام حکمت را با خود به زنجان برد و میرزا ابراهیم تمام ریاضیات را. میرزا مجید از لحاظ سنی از میرزا ابراهیم بزرگ تر بوده است. گویند میرزا مجید در حال احتضار بود. میرزا ابراهیم به عیادتش رفته بود. وقتی از عیادتش بر می گشت، گفته بود که امروز حکمت می میرد.
مَدرس میرزا مجید در خانه اش قرار داشت.در محله موسوم به توپ آغاج. میرزا مجید آدم بزرگی بود. گویند با این حال بسیار متواضع هم بوده.
نقل می کنند یکی رفته بوده مدرس او تا او را ببیند، دیده بود یکی خانه را جارو می کند؛ با بی احترامی گفته بود میرزا مجید کی می آید؟ او هم گفته بود برو بنشین الان می آید. بعد او رفته بود، منتظر نشسته بود و دیده بود همان شخص است، خود میرزا مجید است که داشته جارو می زده…. نوه دختری میرزا مجید حکمی، آیت الله عباسعلی عمید زنجانی بود.
شیخ فضل الله، برادر ابوعبدالله زنجانی، قائل به اصالت ماهیت بوده است.
پدر مرحوم آقا تقی، حسین چی معروف زنجان، شیخ فیاض نامی بود. ایشان هم از مخالفان فلسفه ملا صدرا بود، و از قائلین به اصالت ماهیت. شیخ فیاض تحصیلات عالی داشت، در نجف، در تهران. نظرات فلسفی خاصی هم داشت. رساله هایی هم داشت….
مرحوم «آیت الله طهرانی» در مشهد درس اسفار می گفت؛ در مشهد درس فلسفه برگزار کردن خیلی سخت است. در زنجان هم مرحوم «آیت الله صائینی» مدتی اسفار می گفتند…

نویسنده: سهیلا جعفری

همچنین ببینید

مسأله حقیقت

شرح اسفار ملاصدرا جلسه هفدهم تاریخ: 95/02/05 مدرس: مسعود تلخابی در فلسفه اسلامی از “حقیقت” …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *