خانه / دسته‌بندی نشده / نظریه عدل الهی (Theodicy)

نظریه عدل الهی (Theodicy)

انسان از همان روزگاران نخست، در مواجهه های خویش با جهان به وجودِ خالق و مدبر یا خالق ها و مدبرهایی معتقد شد.آنگاه به تقدیس و تنزیه بعضی از آنها اگر مشرک بود، و تقدیس و تنزیه خدای واحد اگر موحد بود پرداخت.
اعتقاد به خدایی که مجمع تمام و تامّ خوبی و نیکی و مهربانی بود.البته بیشتر چنین خدایی را ادیان الهی ترویج می کردند، و توصیف می نمودند.
از سوی دیگر، در کنار این اعتقاد، با شرور و آلام و جنگ ها و نابودیها و مرگ ها و ظلم های این جهان مواجه بودند.
رفته رفته در ذهن آنان، تناقض هایی میان واقعیت های موجود و آن اعتقاد پدید آمد:
اگر خدایی کامل و مهربان وجود دارد، پس این شرور چیست؟
آیا این شرور می تواند با وجود خداوند سازگار آید؟
اگر می تواند سازگار آید، راه سازگاری چیست؟
پاسخ هایی را که به این سؤال دادند، نظریه هایی را پدید آورد که بعدها به آن “نظریه های عدل الهی” نام نهادند.
در الهیات عقلی غرب، “نظریه عدل الهی” را تئودیسه (Theodicy) نامیدند. اصطلاح “تئودیسه” را نخستین ‌بار گُتفرید لایب‌نیتس، فیلسوف آلمانی، در اثری به ‌نام مقالاتی در باب تئودیسه (۱۷۱۰)، دربارۀ خیر بودن خدا، آزاد بودن انسان، و منشأ شر به ‌کار برد.
“نظریه عدل الهی” (Theodicy) را به صورت های زیر تعریف می کنند:
الف – حمایت از آفرینش و مشیت الهی در ارتباط با وجود شرور.
ب – حمایت و دفاع از خوبی و نیکی و مهربانی خدا و قدرت تامش در نمایاندن پدیده های شرّ.
ج – احتجاج برای توجیه و تصدیق خداوند در ارتباط با ایجاد سازش و وفاق میان خوبی و نیکی و مهربانی و عدالت او با واقعیت های مشهود و محسوس شر و رنج در جهان.
د – توجیه شرور و حمایت از خداوند و کار او.
متکلم، در این وادی، چون وکیل مدافعی است که سعی دارد ساحت الهی را از بروز و ظهور این شرور تبرئه و تنزیه کند. گویی خداوند به انجام برخی شرور متهم می شود، و متکلم سعی می کند خداوند را از این اتهامات تبرئه نماید.
نظریه های متعددی درباره “عدل الهی” در غرب و شرق وجود دارد. از آن جمله است:
الف – ادوارد وایت بر آنست که خدا به واسطه شر خوبی را برجسته می کند.
ب – طبق رویکردی دیگر خداوند جهان را کامل آفرید، ولی گناه ها و معصیت ها و نافرمانی هایِ انسان، آن را خراب و فاسد کرد.
ج – دیدگاهی دیگر می گوید: خدا جهان را آفرید و کنار کشید، آنگاه جهان به سوی تباهی رفت.
د – حافظ می گوید:
هرچه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
ه –نظریه ای دیگر: شرّ عدمی است.
و – گروهی از فیلسوفان گفته اند: شرّ از لوازمِ [لاینفک] مادیات و ماهیات است، و گریزی از آنها نیست.
ز – دیگر بار گفته اند: مخلوق بودن و ممکن بودنِ جهان، مستلزم تباهی و نقصان است.

رجوع کنید به: مسأله شرور و خدا

 مسعود تلخابی

همچنین ببینید

از بستر های زیست اخلاقی (اخلاق قاعدگی)

مردان ژاپنی درد قاعدگی را شبیه سازی کردند. زمانی می توانیم  کسی را به درستی …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *