خانه / فلسفه ملاصدرا / شرح اسفار ملاصدرا / نکات جلسه 15؛ گزیده ای از مباحث جلسه 15 شرح اسفار ملاصدرا –

نکات جلسه 15؛ گزیده ای از مباحث جلسه 15 شرح اسفار ملاصدرا –

نکات جلسه 15؛ گزیده ای از مباحث جلسه 15 شرح اسفار ملاصدرا – 1395/01/22

مدرس: مسعود تلخابی

بسم الله الرحمن الرحیم

1) برای هر موجودی غایتی است
2) غایت به دور و نزدیک تقسیم می شود.
3) هر موجودی در مرز دو امر واقع است: انحطاط و کمال.
4) برای انسان کمال خاصی وجود دارد که توصیفش را با مطالبی که در نکته سوم گفتم، می توانید تکمیل کنید.
5) این کمال موافق جوهر ذات و حاقّ حقیقت اوست؛ چنان که ملاصدرا از آن صحبت کرد.
6) کمال در برابر نقصان است. این را همیشه باید در نظر داشت که ضدّ کمال، نقصان است.
7) نقصان فقدان کمال است. می توانیم انسان را برای نمونه تقسیم کنیم به ناقص و کامل. انسان ناقص، انسانی است که فاقد کمالاتی است که این جا در توصیفش صحبت کردیم.
8) گاهی در مسیر کمال موانعی پدید می آید. حدیثی از پیامبر (ص) هست، این حدیث یک گفتار بسیار حکیمانه ای است. پیامبر (ص) می فرماید «وَ لِکُلِّ شَیءٍ آفَةٌ»؛ این حدیث را می توانید ببینید؛ احتمالا در «نهج الفصاحة» هم هست؛ مثلا می آورد آفت فقیه چیست و …؛ حرفم روی این عمومیت است؛ برای هر چیزی آفتی است. آفت آن چیزی است که در مسیر تکامل مانع ایجاد می کند. حالا یک سیب را مثال زدم؛ سیب را در نظر بیاورید؛ آفتی به درخت سیب بخورد، سیب را از رسیدن به آن جایی که بایستی برسد، باز می دارد. آفت ها بایستی زدوده شود؛ آفت همان موانعی است که در مسیر تکامل شکل می گیرد و پدید می آید.
9) انسان با اصناف دیگر موجودات مشابهت هایی دارد؛ با جمادات، با نباتات و با حیوانات. یک تقسیم بندی که از اصناف موجودات می توان ارائه کرد و بارها درباره این صحبت کرده ام و مبنایی برای بحث های ما خواهد بود، [به این شکل است]:

این ها مشابهت هایی با هم دارند و امتیاز هایی از همدیگر دارند که انسان هم با جمادات مشابهت هایی دارد، هم با نباتات و هم با حیوانات. در تعریف انسان، فیلسوفان می گویند «حیوان ناطق» و در تعریف حیوان می گویند «جسم نامی متحرک بالارادة». این که می گویند «جسم نامی متحرک بالارادة»، جسم بودن مشابهت انسان با جمادات است؛ نامی بودن مشابهت با نباتات است؛ متحرک بالارادة بودن مشابهت اوست با حیوانات و این نطق هم عامل امتیاز اوست و مخصوص اوست.
10) برای هر موجودی رسیدن به دور ترین غایت کمال مختصّ او خواهد بود؛ یعنی چنان که غایت را به دور و نزدیک تقسیم کردیم، آن دور ترین غایت برای هر موجودی اختصاص به همان موجود دارد؛ یعنی با توجه به تفاوت هایی که در انواع موجودات هست، هر موجودی یک مختصاتی دارد؛ یعنی اختصاصاتی برای خودش دارد و این مختصات که می گوییم، اصلا اسمش رویش هست یعنی اختصاص به این [A] دارد و اختصاص به دومی ندارد؛ اختصاص به A دارد و اختصاص به B ندارد و برای هر موجود با مختصاتی یک غایت دوری لحاظ می شود که اختصاص به خودش دارد که متناسب با ساختار آن است. پس برای هر موجودی یک غایت اختصاصی وجود دارد.
سؤال: نمی شود گفت برای هر انسانی یک غایتی وجود دارد؟
این هم قابل طرح است. اولا انسان را می توانیم در جایگاه A قرار دهیم، اختصاصاتی دارد و برای این انسان در انفراد نوعی خودش یک غایتی لحاظ می شود؛ اما برای همین انسان در تکثر فردی اش، ممکن است غایت های مختلفی باشد که زیر مجموعه غایت کلی است؛ یعنی یک فرد فقط می تواند تا این جا بیاید؛ یک فرد می تواند تا این جا بیاید و یک فرد می تواند تا جایگاه رفیع تری بالا بیاید؛ اما همه آن ها در زیر مجموعه نوعیت انسان اند؛ انسان نوعی هستند که کمالات خاصی برای آن ها تعریف شده است.
11) کمال انسان اتصال به معقولات، مجاورت بارئ و تجرد از مادیات است. این را ملاصدرا هم در توصیف غایت وجودی انسان گفت که خواندیم برایتان.
12) این کمال به دو چیز حاصل می شود:
‌أ. تحصیل علوم و معارف
‌ب. انقطاع از تعلق به زخارف

نویسنده: سهیلا جعفری

همچنین ببینید

به بهانه داستان «کبوتر طوق‌دار» ۱

کلیله و دمنه تنها اثر ادبی در جهان باستان است که از حدود هزار و …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *