در راهی می رفتیم. ناگهان از بیراهه ای سردرآوردیم. کمی جلوتر که رفتیم، با شیئ بزرگی مواجه شدیم. نظرمان را جلب کرد. بر پایه ای استوانه ای قرار گرفته بود. از سطح زمین حدود دو متر فاصله داشت. چهارگوش بود. نزدیکش شدیم، تا دقیقتر ببینیم. بیشتر که نگاه کردیم، ویژگی …
ادامه نوشته »“می باشد” یا “است”؟!
در هر زبانی، کلماتی وجود دارد که حاکی از مفهومِ “وُجود” و “هستی” است. این کل…
به بهانه نقد «کبوتر طوقدار» ۲
از آرمان تا واقعیت خانم باربارا تاکمن، مورخ و متفکر آمریکایی، میگوید:حاکمان در عرصه حکومت، همیشه بر…
به بهانه داستان «کبوتر طوقدار» ۱
کلیله و دمنه تنها اثر ادبی در جهان باستان است که از حدود هزار و پانصد سال پیش تا بدین سو، مقصد و مهم…
ثنویت وجود و ماهیت
تحلیل پدیدارها، به “ماهیت” و “وجود”، بنیادی ترین تحلیلِ متافیزیک و فلسفه اول…
جهانی بر لبه تیغ
جهانِ ما بر لبه تیغ قرار گرفته است.[1] کیهانِ ما در وضعیت بسیار ناپایدار و حساسی قرار دارد، تعادل یا…
نوشته های تازه
حُکم؛ حُکم در اصطلاحِ فیلسوفان و منطقیین
حُکم در اصطلاحِ فیلسوفان و منطقیین “نسبت دادن چیزی به چیزی دیگر به ایجاب یا سلب” است. شریف جرجانی (م816) در تعریف آن می نویسد: «إسناد أمر إلى آخرَ إيجابا أو سلبا.» بدین ترتیب که محمولی را با رابطۀ مثبت به موضوعی اِسناد دهند یا با استفاده از رابطۀ منفی، …
ادامه نوشته »فلسفه أولی؛ فلسفه أولی از منظر فارابی
“فلسفه أولی” را گاهی “علم الهی” و “حکمت الهی” می گویند. برخی نوشته اند: «[الهی] نام یکی از اقسام سه گانه حکمت است، که عبارتند از: ریاضی، طبیعی و الهی.» فارابی می گوید: تمام “علم الهی” در کتاب «مابعد الطبیعه» [ارسطو] آمده است. آنگاه “علم الهی” را به سه بخش …
ادامه نوشته »حکمت؛ طریق حکمت
در جایی بودم. دوستی درباره فردی سخن می راند، و بر سبیلِ طعن می گفت: «او هر آنچه را خوانده باور کرده است.» این سخن مرا در سکوت و حیرت فرو برد. دست کم دو معنی می شد از این استنباط کرد: اول – او هر آنچه را می خواند، …
ادامه نوشته »جایگاه فقه در فلسفه و حکمت اسلامی
دانش فقه را به دو طریق می توان با فلسفه مربوط دانست. از این رو جایگاه فقه، در فلسفه و حکمت اسلامی در دو بخش تبیین می شود: بخش اول: فیلسوفان اسلامی حکمت و فلسفه را به: “علم به حقایق موجودات به اندازه ٔ توانایی بشر” تعریف می کردند، و …
ادامه نوشته »شَک گرایی (scepticism/skepticism)
شَکگرایی (scepticism/skepticism) یا شکاکیّت مکتبی فلسفی است، که به دست پیرون الیسی (Pyrrho of Elis) در قرن ۴ ق.م در یونان بنیاد شده است. سوفسطائیانی همچون پروتاگوراس (Protagoras) و گورگیاس (Gorgias) از پدران این آیین بودند که در برابر تناقضهای موجود در فلسفهها، امکان دستیابی به حقیقت و یقین ما …
ادامه نوشته »