خانه / قلمرو های فلسفه (صفحه 10)

قلمرو های فلسفه

اخلاق قاعدگی

مقدمه: زنانِ بالغ، “چرخه قاعدگی” را به صورت مستمر، در هر ماه، تجربه می کنند. این چرخه‌ معمولاً بین ۲۱ تا ۳۵ روز، با طول متوسط ۲۸ روز طول می‌کشد، و حدود ۳۰ تا ۴۵ سال ادامه می‌یابد. این فرایندِ طبیعی، اثرات و عوارض گوناگونی را، مانند “نوسانات خلقی” به …

ادامه نوشته »

بررسی واژه شناختی کلمه “فحص”

مقدمه: کلمه “فحص” در گفته ها و نوشته های علمی و فلسفی بسیار به کار می رود. دانستن معنی آن، ما را در فهم روش کار فیلسوفان و دانشمندان کمک می کند. این کلمه دو معنی دارد. یک اصلی و اولی و دیگری ثانوی. معنی نخستین آن کندن و کاویدن …

ادامه نوشته »

تأملی در تعریف “مرض” و “بیماری” در نگاه طبیبان قدیم

قدما در تعریف “مرض” نوشته اند: « المَرَضُ إظلام الطّبيعة و اضطرابها بعد صَفائها و اعتدالها.»[1] [“مرض” تیرگی طبیعت و اضطراب آنست بعد از آنکه دارای صفاء و اعتدال بود.] از انسان رفتارهای مختلفی سرمی زند. گاهی در صدور این رفتارها نقصان و اختلالی[2] می بینیم. برای مثال یک انسان …

ادامه نوشته »

فردوسی و پوچی (پیرامون دردهای وجودی فردوسی)

در شاهنامه یک جبرگرایی غلیظی وجود دارد که هیچ ارتباطی با جبرگرایی حاصل از تغلب کلام اشاعره که در دیوان شاعران و عارفان بعد از فردوسی دیده می شود، ندارد. تیره و تبار این سنخ از جبرگرایی به اندیشه زروانی اواخر دوره ساسانی برمی گردد که مطابق آن، دوآلیسم ِزرتشتی …

ادامه نوشته »

میرزا مجید حکمی (فیلسوف زنجانی عصر قاجار)

مقدمه در زنجان، از اواسط قرن سیزدهم هجری تا نیمه دوم قرن چهاردهم حوزه علمیه پر رونقی وجود داشت. در این حوزه، علوم عقلی، در کنار علوم نقلی تدریس و تحصیل می شد. مدرسان برجسته ای، در علوم عقلی، حضور داشتند، و به تربیت شاگردان می پرداختند. از جمله آنها، …

ادامه نوشته »

برهان صدیقین: تقریری دیگر

این تقریر را میرزا مهدی آشتیانی[1] آورده است. در وجودِ “حقیقتِ وجود“[2] تردیدی نیست. منظور از “حقیقتِ وجود”، “صِرْفِ وجود”[3] است. “صرفِ وجود” همه آنچه را که از سنخ وجود، و کمالات وجودی است، در بر می گیرد. “صرف وجود” همه آنچه را که از اجانب و غرائب آنست، طرد …

ادامه نوشته »

ویل دورانت و آن روز پاییزی (جستاری در باب معنای زندگی از نظر ویل دورانت)

ماجرا از این قرار است؛ ویل دورانت، مورخ و محقق نامدار آمریکایی، در یک روز خنک پاییزی هنگام کار در باغچه خانه اش، با مرد خوش پوشی مواجه می شود که بی مقدمه به او می گوید: آقای فیلسوف! من قصد خودکشی دارم و اگر دلیل قانع کننده ای برای …

ادامه نوشته »

دوگانگی مخلوق و مجعول

ابوالقاسم قشیری (م 465) در تفسیر آیه نخست سوره علق (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِی خَلَقَ)، در ذیل “خَلَقَ” می گوید: «خَلَقَهُم عَلَى مَا هُمْ بِهِ.»[1] این جمله از چند جزء ترکیب شده است: خَلَقَ، هُمْ، على، ما، هم، ب، ه. “خَلَقَ” فاعلی هم دارد که به خداوند دلالت می کند. …

ادامه نوشته »

برهان صدیقین: تقریر ابن سینا

ابن سینا این برهان را در نمط چهارم اشارات با تفصیل تقریر کرده است.[1] مُحَصَّل این تقریر طبق نقل مدرس آشتیانی چنین است: الف – تردیدی در وجود “موجودٍ مَا[2]” (موجود به صورت مبهم نه موجود خاص) نیست. (لاشک فی وجود موجودٍ ما)[3] انسان ها را بر دو گونه می …

ادامه نوشته »

دو گونه تعامل با فلسفه

فیلسوفان با فلسفه دو گونه تعامل کرده اند: اول: گاهی فلسفه متداول را که دست به دست و سینه به سینه نقل شده است، و بیشتر فیلسوفان بر آن اتفاق دارند، می خواندند، و می فهمیدند، و آثاری را درباره آنها پدید می آوردند. برای مثال ابن سینا و شیخ …

ادامه نوشته »