خانه / نوشته های تازه / فلسفه موسیقی در بستر تاریخی آن

فلسفه موسیقی در بستر تاریخی آن

فلسفه موسیقی شامل همه نظریه پردازی هایی است که درباره موسیقی در درون فلسفه به وجود آمده است.
به طور گسترده تر فلسفه موسیقی شامل هر بحث نظری در مورد موسیقی ست که توسط روش شناسی ها و نظریه های فلسفی شناخته شده است. در نتیجه فلسفه پردازی پیشامدرن در مورد موسیقی ارتباط نزدیکی با گمانه زنی های علمی (یا طبیعی) دارد. انقلاب علمی اوایل دوره مدرن تفکیک تحقیق علمی از تحقیق فلسفی را تشویق کرد. مانند اکثر فلسفه های اخیر، فلسفه موسیقیِ معاصر بر موضوعاتی تمرکز دارد که موضوع تحقیق تجربی نیستند. اگرچه تفاوت هایی در تمرکز و روش شناسی وجود دارد، فلسفه موسیقی معاصر می تواند با نظریه موسیقی همپوشانی داشته باشد. برخی از کتاب ها بر تفسیر محدودتر تاکید میکند که در آن فلسفه موسیقی تحقیقی غیر تجربی و مبتنی بر فلسفه در ماهیت موسیقی ست. از این منظر فیلسوفان از آغاز ثبت شده فلسفه غرب، موسیقی را مورد بحث قرار داده اند، به طوری که ماهیت موسیقی نقش مهمی در اندیشه فیثاغورث و افلاطون ایفا کرده است. افلاطونیسم بیشتر نشان می دهد که فلسفه موسیقی را نباید با نظریه های زیبایی شناختی که به موسیقی تعمیم داده می شود یکسان دانست، زیرا آن فیلسوفان خود را به سوالات زیبایی شناختی محدود نمی کردند.
فلسفه موسیقی حوزه بسیار گسترده تری نسبت به زیبایی شناسی موسیقی فلسفی بوده و هست.
برای مثال، فیثاغورث، موسیقی را به عنوان بخشی از چهار علم ریاضی مورد بررسی قرار داد، درحالی که افلاطون بر تاثیرات موسیقی بر سلامت روح تاکید می کرد.
بعد از رنسانس بُعد ریاضی موسیقی اهمیت کمتری برای فیلسوفان پیدا کرد، پس از آن اکثر فیلسوفان این دیدگاه را پذیرفتند که موسیقی یک شکل هنری ست تا یک علم. پس از سال ۱۷۰۰ فلسفه مدرن، زیبایی شناسی را به عنوان یک زیرمجموعه مجزا از تحقیق توسعه داد. از آن زمان به بعد فلسفه موسیقی به طور کلی بازتاب و در بسیاری از موارد راهنمای تحقیقات فلسفی در مورد ماهیت هنر و ویژگی های زیبایی شناختی مانند زیبایی و تعالی بوده است. قرن ۱۹ و اواخر قرن ۲۰ دوره های رشد و توسعه خاصی در فلسفه موسیقی بوده است. تحقیقات افلاطون در مورد تاثیرات موسیقی بر روح، جای خود را به تحقیق در مورد ماهیت بیان احساسی و قدرت موسیقی در تغییر احساسات شنوندگان داده است. گزارش های مختلف از احساسات، طیفی از دیدگاه ها را در مورد رابطه موسیقی با احساسات ایجاد کرده است، از جمله موضع تاثیرگذار فرمالیستی که از ارزشمند بودن منحصر به فرد موسیقی به عنوان یک هنر می کاهد. گزارش های مربوط به نقش موسیقی در کیهان شناسی به بحث های پیچیده ای در مورد انواع متمایز موجوداتی که در تمرین موسیقی پدید می آیند تبدیل شده است. فلسفه موسیقی در حال حاضر منعکس کننده تقسیم بندی کلی و اخیر فلسفه به رویکردهای تحلیلی و قاره ای با تبادل نسبتا کمی بین این دو رویکرد است.

منبع:

https://www.oxfordbibliographies.com/display/document/obo-9780199757824/obo-9780199757824-0061.xml

ترجمه و نگارش: وحید همتی

 

همچنین ببینید

به بهانه نقد «کبوتر طوق‌دار»‌ ۲

از آرمان تا واقعیت خانم باربارا تاکمن، مورخ و متفکر آمریکایی، می‌گوید:حاکمان در عرصه حکومت، …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *