خانه / قلمرو های فلسفه / تاریخ فلسفه / “بابک احمدی” که می نوشت (در پاسداشت بابک احمدی)

“بابک احمدی” که می نوشت (در پاسداشت بابک احمدی)

در دهه هفتاد که کف گیر مباحث نقد ادبی در دانشکده های ادبیات _که عمدتاَ از کتاب های نقد ادبی استاد زرین کوب و فرشیدورد ارتزاق می کرد_به ته ِ دیگ خورده بود، در خارج از قلمرانی حضرات آکادمیک اتفاقات مهمی افتاد که مسیر نقد مَدرسی و مرسوم را دگرگون کرد. از مهم ترین اتفاقات فرهنگی دهه مذکور می توان به انتشار کتاب های مبنایی “ساختار و تاویل متن” و “حقیقت و زیبایی” بابک احمدی، و نیز انتشار مجلدات “تاریخ نقد جدید” رنه ولک با ترجمه عالی سعید ارباب شیرانی اشاره کرد. در این میان البته سهم بابک احمدی در تکوین و تکیّف نقد ادبی مدرن بر کسی که دستی بر آتش دارد پوشیده نیست. در آن اوان خوانندگانی که به نثر مطوّل و مطویّ استاد زرین کوب و اصطلاحات تذکره ای و مبهم وی مانند: سلاست و جزالت و عذوبت و… خوگر شده بودند، به یکباره با نوعی از رویکردهای فلسفی به مسائل جمال شناسیک مواجه شدند که با نثری علمی و چابک از ظهور منتقد و محققی نخبه و تند نویس خبر می داد.
بابک احمدی که از اتکا بر کرسی دانشگاه فراغت داشت و نان و نمک کوی اساتید را هم نخورده بود بسیاری از دانشگاهیان را نمک گیر خوان کریمانه اش کرد؛ چنانکه دانشجویان رشته های فلسفه و هنر و ادبیات مدرن به فراخور کار خود نمی توانستند از مراجعه به آثار متعدد وی بی نیاز باشند. احمدی اعتقاد چندانی به ترجمه نداشت، و ترجمه متن فلسفی را مانند شعر اگر نه محال ولی چیزی در حد معجزه می دانست؛ پس به جای ترجمه لفظ به لفظ موضوعات غامض فکری به روایتگری مباحثی پرداخت که سال های مدید آنها را در زبان اصلی جذب و پردازش کرده بود. به همین دلیل است که روایت بابک احمدی از فلسفه هایدگر و گادامر و دیلتای و ریکور و…از متون ترجمه شده آنها قابل استفاده تر از آب درآمده است. با توجه به همین وسعت و فسحت کارهای بابک احمدی، بی تردید باید او را بزرگترین و اثرگذارترین راوی آثار مدرنیته و حتی تفکر انتقادی (به پرسش گرفتن مدرنیته) از مشروطه به این سو دانست که ماحصل چندین دهه کار جدی وی در این حوزه، تالیف و تحقیق طیف گسترده ای از موضوعات علوم انسانی است که از فرمالیسم و ساختارگرایی و پساساختارگرایی تا نحله های مختلف هرمنوتیک، حتی نقد فیلم و موسیقی و تئاتر و…را در بر می گیرد.
درست در قحط سال جود و کرامت جامعه فکری ایران که عده ای با امساک علمی و ناخن خشکی نم پس نمی دادند، این بابک احمدی بود که با نوشتن و نشر کتاب های متعدد در حوزه های تفکر انتقادی و فلسفه جدید نیاز نسل جدید را برآورده ساخت. به طور نمونه؛ زمانی که اشخاصی مانند مانند احمد فردید و شاگردانش اطلاعات مغشوش و قطره چکانی از فیلسوفی مانند هایدگر ارائه داده بودند، بابک احمدی با پرداختن به فلسفه هایدگر و نوشتن بیش از هزار و َششصد صفحه در دو جلد به افسون زدایی از این فیلسوف بزرگ در ایران پرداخت و به انحصار فردیدی ها در این حوزه پایان داد.
بابک احمدی مایل بود به جای کلمه “روشنفکر”،اصطلاح “کار روشنفکری” را به کار برد که تعبیر بسیار هوشمندانه ای است. با این حساب باید گفت بابک احمدی اگر هم به اختیار خودش روشنفکر نباشد یقیناً با “کار روشنفکرانه” به پروژه روشنگری ایران کمک می رساند و در روزگار نک و نال آقایان روشنفکر،که آبگوشت یاس و نومیدی ترید می کنند، او مردی است که به جای لعنت فرستادن به تاریکی چراغی افروخته است.

مهدی نصیری

همچنین ببینید

به بهانه نقد «کبوتر طوق‌دار»‌ ۲

از آرمان تا واقعیت خانم باربارا تاکمن، مورخ و متفکر آمریکایی، می‌گوید:حاکمان در عرصه حکومت، …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *