به نظر هایدگر “وجود” موضوع اصلی فلسفه بوده است. اما پس از فلاسفه پیشاسقراطی در مابعدالطبیعۀ سنتی و از افلاطون به بعد به بوتۀ فراموشی سپرده شد. در این دوره انحطاط، به جای وجود، اوصاف موجود یعنی وجود مقیّد به قیود ماهوی، موضوع فلسفه قرار گرفته است. به نظر او، …
ادامه نوشته »دین؛ کلمه دین در زبان اوستایی
کلمه “دین” در زبان اوستایی به صورت دئنا (daena) به کار رفته است. گویا تنها اثر بازمانده از زبان اوستایی، اوستا کتاب مقدس زردشتیان است. دئنا از مصدر اوستایی da- (شناختن و اندیشیدن) آمده که برابر است، با ریشه dhi- در سانسكريت. دئنا در اوستا به چهار معنی به کار …
ادامه نوشته »اخلاق؛ نظریه های اخلاق؛ فایده گرایی/اصالت سود (utilitarianism)
“ارزشِ اخلاقی” (moral value) با چه معیاری تعیین می گردد؟ فایدهگرایی/اصالت سود (utilitarianism) در پاسخ به این سؤال، از این آموزه سخن می گوید که آنچه سودمند باشد نیک است و، در نتیجه، ارزشِ اخلاقیِ هر عملی با سودمندی نتیجهاش تعیین میشود. اصطلاح «فایدهگرایی» به نحو مشخصتر به این گزاره …
ادامه نوشته »جامعه؛ زندگی اجتماعی؛ دیدگاه فخر رازی
انسانها بیشتر عمرشان را در گروهها زندگی می کنند؛ آنها به عنوان اعضای خانواده، ساکنان یک محله یا شهر، اعضای یک گروه خاص اجتماعی یا اقتصادی و یا مذهبی و قومی نیز به عنوان شهروندان یک ملت با یکدیگر رابطه دارند. انسانها حتی اگر خودشان هم آگاه نباشند که اعضای …
ادامه نوشته »مارتین هایدگر؛ کتابِ “هستی و زمان”
کتاب “هستی و زمان”، تألیف مارتین هایدگر (۱۸۸۹ـ۱۹۷۶)، در سال 1927 به آلمانی در سالنامۀ فلسفه و مطالعات پدیدهشناختی منتشر شد. مسألۀ محوری این کتاب، پرسش از معنای هستی است. همان پرسشی که ذهن فیلسوفان را از نخستین سپیدهدمِ فلسفه تاکنون به خود مشغول داشته است. اما هایدگر رویکرد متفاوتی …
ادامه نوشته »دین؛ کلمه دین
کلمه «دین» میان زبانهای «هند و ایرانی» و «سامی» و «عیلامی» و «ارمنی» مشترک است. زبانهای «هند و ایرانی» از شاخه زبانهای «هند و اروپایی» است. این کلمه در زبان های اوستایی و پارسی باستان و پهلوی و فارسی دری و سانسکریت وجود داشته است. کلمه دین در زبان اوستایی …
ادامه نوشته »اخلاق؛ نظریه های اخلاق؛ نظریه بنتام
رفتار های انسانی را با اوصاف “خوب” و “بد” توصیف می کنیم. توصیف های ما بر چه مبنایی است؟ مطابق چه معیاری رفتاری را “خوب”، و رفتاری را “بد”، می نامیم. آیا این معیارهای ما درست است؟ ارزیابی های ما باید بر چه پایه و معیاری قرار بگیرد؟ جِرِمی بنتام …
ادامه نوشته »انسان / ناطق؛ انسان: حیوان ناطق
منطقیین انسان را به “حیوان ناطق” تعریف کرده اند. سیف الدین آمِدی (م 623) می نویسد: «حد تام آنست که مطلوبْ از غیر خود با تمییزی ذاتی متمایز شود…» آنگاه تعریف انسان را شاهد می آورد و می نویسد: «انسان حیوان ناطق است.» سپس می گوید: «این تعریف شامل ذاتیات …
ادامه نوشته »جامعه؛ جامعه در مکتب ارگانیسیسم
مکتبِ «ارگانیسیسم» اجتماع را یک ارگانیسم بزرگ (Hyperorganism) می داند. مطابق این نظر هر ارگانیسم دارای یک ساختار (structure) است، یعنی مجموعه ای از اجزای به هم پیوسته، مانند: سر، اندام ها، قلب و …. هر یک از این اجزاء دارای یک کارکرد (Function) است. این کارکردها برای کل ارگانیسم …
ادامه نوشته »وجود؛ وجود از منظر پارمنیدس
«بنیاد و اصلِ جهان چیست؟» این پرسش، از نخستین سؤالهایی است که ذهن فیلسوفان را به خود مشغول کرده است. پارمنیدس نخستین فیلسوفی است که در پاسخ به این پرسش، «وجود» را به عنوان بنیاد و اصل معرفی میکند. به نظر او: وجود علتی ندارد، همیشه بوده و تا همیشه …
ادامه نوشته »